دانشمندان و نویسندگان و جامعه اهل سنت زینب کبرى را عزیز و گرامى مىدارند
و با تمام وجود در برابر شخصیت آن حضرت کرنش مى نمایند و اعتقاد درونى
خویش و خضوع و خشوع خود را بر زبان و قلم اظهار مى کنند. از تاریخ درخشان و
سراسر شورآفرین زندگى این بانوى سترگ و قهرمان، نزدیک به 1352 سال مى گذرد
و طبق پژوهشى که انجام گرفته بیش از یکصد و هفتاد کتاب مستقل و صدها
مقاله نوشته شده است. اساس این امر دو مطلب ذیل مى تواند باشد:
اول: زینب کبرى تربیت یافته بیت رسالت و نبوت و آیینه تمام نماى عفت فاطمى و
اصالت محمدى و شجاعت علوى است. او دختر امیرمؤمنان و خلیفه رسول خداست و
نواده پیامبر بوده، رسول گرامى اسلام او را تکریم نموده و بر او ارج نهاده،
سخن و کلام او را مى شنیده و بر آن تحلیل داشته است. در روایات آمده:
آخرین روزهاى عمر پیامبر که زینب کبرى حدود 5 سال داشت خدمت آن حضرت آمد.
عرض کرد: «جد بزرگوار دیشب در عالم خواب دیدم که تندباد سیاهى همه جا را
فرا گرفت به طورى که همه جا تاریک شد و آن باد تند مرا نیز جابجا نمود. خود
را به درخت تنومندى رساندم و پناهنده شدم. فاصله اى نشد که آن درخت نیز از
جا کنده شد و بر زمین افتاد. من به یکى از شاخه هاى قوى آن درخت متمسک شدم
که او هم قطع گردید. دوباره شاخه قوى دیگرى را گرفتم که آن تندباد او را
هم شکست. از خواب بیدار شدم». رسول خدا سخنان زینب را شنید و اشک هاى
مبارکش جارى شد. بعد فرمود: آنچه را در خواب دیدهاى واقعیتى است که آن را
توضیح مى دهم. سپس فرمود: «آن درخت بزرگى را که بدان تکیه کرده بودى، جد
توست و بعد هم شاخه قوى بزرگ مادرت، فاطمه زهرا، است و شاخه بزرگ دیگر
پدرت، على بن ابىطالب، است و دو شاخه بعد از آن حسن و حسین مى باشد. با
فقدان من و اینان دنیا را ظلمت و ستم فرا خواهد گرفت (و بعد از شهادت
فرزندم حسین) عزا و ماتم و حزن همه را فرا خواهد گرفت.»
تحلیل پیامبر خدا بر رؤیاى زینب کبرى نواده خویش و متاثر گشتن به هنگام
استماع سخنان دخترى پنج ساله چیزى جز عزت نهادن و گرامى داشتن آن کریمه
نخواهد بود.
دوم: شخصیت ذاتى زینب کبرى از بدو تولد تا لحظه رحلت عامل دیگرى بوده که
زندگى سراسر افتخار این بانو را از دیگر بانوان جدا ساخته است و در همه
فراز و نشیبها فطرت خداشناسى و اوصاف رحمانى در وجودش تبلور یافته است و
از این رو در صبر و مقاومت، پاکدامنى و عفاف، پشتکار و ایمان، زهد و
پارسایى و ... زبانزد خاص و عام گردیده است. اینک از باب ذکر نمونه سخنان
بعضى از شخصیتهاى اهل قلم جامعه اهل سنت را مىآوریم:
الف) جلالالدین سیوطى در رساله «زینبیه» خویش مىنویسد: «زینب در زمان
جدش رسول خدا پا به عرصه جهان گشود و در دامن وى پرورش یافت. او هوشمندى
توانا و دوراندیش و داراى قلبى پرقوت و پرصلابتبود». سپس مى افزاید: حسن
بن على هشت سال قبل از رحلت پیامبر خدا و حسین بن على هفت سال قبل از آن و
زینب کبرى نیز پنج سال قبل از رحلت آن بزرگوار به دنیا آمده اند، پس زینب
پنج سال از عمر خویش را در کنار پیامبر خدا گذرانده و تربیت یافته است».
ب) شیخ عزالدین معروف به ابن اثیر جزرى مى نویسد: «زینب دختر على بن
ابىطالب، مادرش فاطمه دختر رسول خدا بود. او در زمان پیامبر خدا بدنیا آمد
و مقدارى از زندگى آن حضرت را درک نمود. زینب تنها خانم متفکر و دانشمندى
بود که از قوت فکر بالایى برخوردار بود. پدرش وى را به ازدواج عبدالله بن
جعفر درآورد خداوند به وى فرزندانى عنایت کرد که نام آنان على، عون اکبر،
عباس، محمد و ام کلثوم بوده است. او در واقعه کربلا همراه برادرش حسین بن
على بود. بعد از شهادتش به مراه قافله روانه شام گشت و در برابر یزید بن
معاویه خطبه اى شیوا و پرمعنى ایراد کرد که در کتاب هاى تاریخى ذکر شده.
ایراد آن خطبه درایت و عقل و اندیشه و قدرت بالاى قلبى وى را مى رساند.»
ج) استاد محمد فرید وجدى: «زینب، دختر على بن ابىطالب، از جمله زنان
بافضیلت و بزرگوارى است که دوراندیشى و فکر با عظمتى داشت. او همراه برادرش
حسین بن على در واقعه کربلا حضور داشتبه امر یزید بن معاویه آن خانم را
به همراه دیگر اسراء به شام و شهرهاى مختلف بردند که در شام زینب کبرى در
برابر یزید خطبه اى غراء خواند.»
د) محمد غالب شافعى مصرى: او که از نویسندگان مقتدر مصرى است در مجله
«الاسلام» سال اول شماره27 علاقه و عشق خود را به زینب چنین مى نگارد:
«یکى از بزرگترین زنان اهل بیت از نظر حسب و نسب و از بهترین بانوان طاهره
که داراى روحى بزرگ و مقام تقوى و آیینه سر تا پا نماى رسالت و ولایت بوده،
حضرت سیده زینب دختر على بن ابىطالب مىباشد که به نحو کامل او را تربیت
کرده بودند و از پستان علم و دانش خاندان نبوت سیراب گشته بود. به حدى که
در فصاحت و بلاغتیکى از آیات بزرگ الهى گردید و در حلم و کرم و بینایى و
بصیرت و تدبیر کارها در میان خاندان بنى هاشم و بلکه عرب مشهور شد و میان
جمال و جلال و سیرت و صورت و اخلاق و فضیلت را جمع کرده بود. شب ها در حال
عبادت و روزها را روزه داشت و به تقوى و پرهیزگارى معروف بود.»
به راز و نیاز و به سوز و گداز تو گویى که زهرا بود در نماز
منبع:مقاله ی آیینه ی زهرا(س) نوشته ی احمد زمانی